دایرةالمعارف قرآن یا ترجمهی ایکیو به سوی تثبیت گفتمان آکادمیک در مطالعات قرآنی به زبان فارسی مهرداد عباسی
ایکیو (EQ) نام اختصاری دایرةالمعارفی پنججلدی ویژهی قرآن و مطالعات قرآنی به زبان انگلیسی است که در سالهای آغازین قرن حاضر (از 2001 تا 2005) در مؤسسهی انتشاراتی بریل به چاپ رسید. جلد ضمیمهی این اثر شامل فهرستها و نمایههای گوناگون در 2006 منتشر شد و از اوایل 2013 پروژهی تدوین ویراست جدید آن نیز آغاز شده است. من و گروهی از دوستان و همکارانم از 1386 به این سو دستبهکارِ ترجمهی این اثر بودهایم تا اینکه سرانجام جلد نخست ترجمهی فارسی با عنوان دایرةالمعارف قرآن در بهار 1392 در مؤسسهی انتشارات حکمت به چاپ رسید. قرار است کار انتشار مجلدات بعدی ترجمهی فارسی ایکیو ظرف سه سال آینده پایان یابد. در نوشتار پیشرو میکوشم ضمن عرضهی تصویری کلی از سیر تاریخی مطالعات قرآنی در غرب، دربارهی رهیافت و ویژگیهای نسخهی انگلیسی ایکیو و چندوچونِ ترجمهی فارسی آن توضیحاتی ارائه کنم.
1. دربارهی مطالعات قرآنی در غرب ایکیو، به یک معنا، نمایندهی تلاشها و پژوهشهای عالمان و محققان مغربزمین در مواجهه با کتاب مقدس پیروان دین اسلام است. برای فهم بهتر پدیدهی ایکیو بهعنوان یکی از فرآوردههای مطالعات اسلامی در غرب، همچون هر پدیدهی دیگر، باید علل و زمینههای پیدایی آن را با توجه به سیر تاریخی و بستر شکلگیری آن کاوید. مواجههی غربیان و غیرمسلمانان با قرآن تاریخی بس دراز دارد و فراز و فرودهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. بیشک آنچه امروزه از آن با تعبیر «مطالعات قرآنی در غرب» یاد میشود زاییدهی تحولات تاریخی و متأثر از رخدادهای گوناگون فکری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. در این بخش مروری بسیار گذرا بر عوامل تأثیرگذار بر این تحولات و عناصر شکلدهندهی پدیدهی ایکیو خواهم داشت. ازآنجاکه در قسمتی از پیشگفتارِ خودِ ایکیو تصویر منصفانه و نسبتاً دقیقی از این تحولات تاریخی ارائه شده، در بیان مطالب این بخش عمدتاً از همین پیشگفتار بهره گرفتهام. نخستین اظهارنظرها دربارهی قرآن از جانب غیرمسلمانانِ یهودی و مسیحی در متن خود قرآن و نیز در متون بهجایمانده از سدههای نخست اسلامی قابل مشاهده است، چنانکه در یکی از کهنترین این متون متعلق به سدهی نهم میلادی مناظرهی عالمی مسیحی با عالمی مسلمان دربارهی قرآن به جای مانده است. از آن زمان تا حدود قرن پانزدهم میلادی، عمدهی آثار مسیحیان دربارهی قرآن در قالب ردیهنویسیهای تند و گزنده بر ضد نبوت پیامبر اسلام و انکار وحیانی بودن قرآن بود. در قرن پانزدهم میلادی، پیروزی امپراتوری عثمانی بر امپراتوری روم شرقی تأثیر مهمی بر نحوهی نگاه غربیان به قرآن گذاشت، زیرا اروپاییان از آن پس به اسلام به عنوان دین امپراتوری عثمانی نگاه میکردند و مطالعهی قرآن برای آنان به معنای مطالعهی کتاب مقدسِ تمدن غالب بود: درست همانطورکه نویسندگان مسلمان به میراث کتابهای مقدس ادیان دیگر به ویژه یهودیت و مسیحیت توجه کردهاند، محققان غیرمسلمان نیز به قرآن گرایش داشتهاند. بدون شک، بخش عمدهای از این گرایش ریشه در مسائل جدلی داشته است، زیرا نگرش «دشمن را بشناس» طی دورههای درگیری نظامی و رقابت شدید اقتصادی بهطورخاص شدت یافته بود. حتی از دورهای بسیار کهن، در قالب سنت ریشهدار جدل دینی، غیرمسلمانان که میکوشیدند جایگاه قرآن را به مثابه وحی الهی بیاعتبار سازند و تناقضهای درونی آن را نشان دهند به برخی آیات و عبارات قرآن استناد میکردند. ادلهی جدلی بر ضد قرآن حتی بدون نقل قول مستقیم از آن به امری رایج در گفتمان دینی یهودیان و مسیحیان در قرون وسطا تبدیل شده بود. (صفحهی هجده) در قرن شانزدهم میلادی، کار ترجمهی قرآن بهصورت جدی به زبانهای عمدهی اروپایی آغاز شد و تا قرن هفدهم و هجدهم نیز ادامه یافت. در این دوره ترجمههای قرآن به زبانهای مختلف اروپایی مهمترین منابع شناخت اسلام برای محققان غربی به شمار میآمدند: ترجمهی رابرت کتونی... نخست بر ترجمههای آلمانی و سپس بر ترجمههای هلندی قرآن تأثیر گذاشت. نسخههای موجود از ترجمههای عبری قرآن نظیر ترجمهی یعقوب بن اسرائیل هالِوی، که در 1547 در ونیز بسیار رواج یافت، همین مسیر را پی گرفتند. در طی همین دوره، ترجمه به فرانسه نیز صورت گرفت و در 1698 لودویکو ماراچی ترجمهی لاتین دیگری منتشر کرد که در زبانهای مختلف اروپایی به سرعت همتاهای بسیاری یافت. در 1734، ترجمهی قرآن جرج سیل به همراه «گفتار مقدماتی» که مبتنی بر مقدمهای قدیمتر بود منتشر شد و به مدت بیش از یک قرن مهمترین کتاب مقدماتی به زبان انگلیسی دربارهی اسلام به شمار میآمد. (صفحهی هجده- نوزده) اما تلاش اروپاییان دربارهی قرآن در این دوره محدود به ترجمهی قرآن نماند. ترجمهی قرآن به زبانهای اروپایی محملی را برای شناخت عمیقتر و دقیقتر اسلام فراهم آورد، هرچند شناختهای این دوره بیشتر در خدمت اهداف جدلی و ردیهنگارانه قرار گرفتند. از این دوره به بعد، رفتهرفته ارجاع به قرآن و استناد به برخی عبارات آن را در نوشتههای بسیاری از محققان یهودی و مسیحی میتوان دید. از سدهی هفدهم به این سو، در بسیاری از شهرهای مهم اروپا نظیر لیدن، رم، آکسفورد و بعدها برلین و پاریس دانشکدههایی مختص به مطالعات خاورشناسی به وجود آمدند که در آنها زبانهای عربی، فارسی و ترکی تدریس میشدند. در همین دوره، فیلولوژی روششناسی غالب شد و مطالعهی متون باقیمانده از فرهنگ عربی و اسلامی در دستور کار قرار گرفت. قرآن متن محوری اسلام بود و از اینرو توجه غربیان را بیش از همه به خود جلب کرد و بدین ترتیب، آثار فراوانی دربارهی قرآن تألیف شدند. همچنین پس از دورهی روشنگری مطالعات خاورشناسی بهصورت رشتهی مستقل دانشگاهی پدیدار شد که تأثیر فراوانی بر مطالعات اسلامی گذاشت. اما یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری مطالعات قرآنی در غرب بهشکل امروزیاش رشتهی مشابه آن یعنی مطالعات عهدین بوده است. در واقع، میتوان گفت که مبانی، روشها و ویژگیهای اصلی رشتهی مطالعات کتاب مقدس بهنوعی به رشتهی مطالعات قرآنی انتقال یافته است: نقد کتاب مقدس در قرن هجدهم و نوزدهم ... اعتقاد به الهی بودن کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان را به حاشیه برد. اشتیاق رنسانسی به کاربست اصول نقد تاریخی و نقد ادبی برای متون کهن لاتینی و یونانی دربارهی دیگر متن کهن یعنی کتاب مقدس تحقق یافت ... زمانیکه محققان متخصص در فقهاللغة زبانهای سامی و آگاه به مطالعهی تاریخیـ انتقادی کتاب مقدس به سراغ دیگر متن کهن یعنی قرآن رفتند، همان بیاعتنایی به پیشفرضهای اعتقادی را در مقام اموری بیارتباط با کار پژوهش همراه خود آوردند. قرآن همچون کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان در معرض تحلیل متنی و فقهاللغوی قرار گرفت. (صفحهی نوزده- بیست) بدین ترتیب، در مطالعهی آثار اسلامشناسانهی غربیان در دورهی جدید باید به این نحوهی نگرش آنان به متن مقدس توجه داشت. از اواسط قرن نوزدهم بود که رفتهرفته حوزهی مطالعات اسلامی بهعنوان حوزهی مستقل پژوهشی در غرب با این ویژگی سر برآورد، آثار فراوان و محققان بسیاری پیدا شدند و بهتدریج جریانی پدید آمد که بنا داشت فارغ از ملاحظات کلیسا و انگیزههای قرون وسطایی و در قالب مطالعهای بیطرفانه و غیرجدلی به شناخت اسلام و کتاب مقدس مسلمانان بپردازد. در نیمهی دوم قرن نوزدهم آثار دورانسازِ گوستاو وایل، آبراهام گایگر و تئودور نلدکه تألیف شدند که امروزه همچنان الهامبخشاند. در پی اینان، تا اواسط قرن بیستم، نویسندگان مشهوری چون ایگناتس گلدتسیهر، ریچارد بل، آرتور جفری و رودی پارت آثار ماندگاری بهجای گذاشتند. در نیمهی دوم قرن بیستم بحثهایی نوین به مطالعات قرآنی راه یافت بهنحوی که میتوان آن را دوران شکوفایی مطالعات قرآنی در غرب به حساب آورد. در ارزیابیای کلی میتوان گفت که پژوهشهای غیرمسلمانان در طول تاریخ پرنشیب و فراز آن تا اواسط قرن گذشته بهنحوی مستقل عمل کرده و تعامل چندانی با مسلمانان نداشته است. اگرچه محققان غربی در پژوهشهایشان دربارهی اسلام و قرآن از همان متون و منابعی بهره میبردند که عالمان و اسلامشناسان مسلمان استفاده میکردند، پیشفرضها و روشهای آنان در فهم و تحلیل منابع دین اسلام یکسره با مسلمانان متفاوت بوده است. به همین سبب، آرای اسلامشناسان غربی و یافتههای «علمی» آنها در زمینهی قرآنشناسی اغلب با بیاقبالی و کمتوجهی مخاطبان مسلمان، بهویژه مؤمنان و معتقدان سنتی به اسلام، مواجه شده است. سرویراستار ایکیو خود بهخوبی متوجه این نکته بوده است: تاریخ پژوهشهای قرآنی مسلمانان و غیرمسلمانان را دو گفتمان موازی میتوان دانست. به طور معمول، این دو گفتمان جز در مواقع بروز نزاعهای کلامی تقریباً جدا از یکدیگر بودند. مسیر طولانی مطالعه و تفسیر قرآن در میان مسلمانان فعالیتی کاملاً مستقل بوده است. همچنین رشتهی نوپای مطالعات قرآنی در مؤسسات آموزش عالی اروپا و آمریکا مسلماً بر نتایج چندین قرن پژوهش مسلمانان مبتنی بوده، اما بهندرت گفتگویی مشترک و مستمر با محققان مسلمان معاصر در حوزهی علوم قرآنی برقرار کرده است. (صفحهی بیست) با این همه، به نظر میرسد از دهههای پایانی قرن بیستم این وضعیت دستخوش تغییر و دگرگونی شده باشد. یکی از مهمترین عوامل زمینهساز این دگرگونی آن است که سالانه دانشجویان مسلمان بسیاری در پی مدارج عالی در مطالعات قرآنی و دیگر شاخههای مرتبط به دانشگاههای مهم اروپا، آمریکا و کانادا وارد میشوند، که بسیاری از آنان فرزندان نسلهای بعدی مهاجران مسلمان به بریتانیا، فرانسه، آلمان و آمریکای شمالی در دوران پس از استعمارند. زمینههای آموزشی و پیشفرضهای آکادمیک این دانشجویان با همتایان غیرمسلمان آنها تقریباً مشابه است و همین امر موجب کمرنگشدن خطکشیها و مرزهای پدیدآمده در ادوار پیشین میان این دو گروه شده است. شاهدی بر کمرنگ شدن این مرزبندیها شرکت محققان از هر دو گروه در همایشهای بینالمللی با موضوعات آکادمیک در مطالعات قرآنی و حضور آنان بهعنوان نویسندگان مقالههای تحقیقی در کنار یکدیگر در نشریات بینالمللی در چند دههی اخیر است. ضمن اینکه استادان غیرمسلمان فرصت حضور در دانشگاههای جهان اسلام را یافتهاند و در مقابل، محققان مسلمان به مؤسسات پژوهشی اروپا و آمریکا دعوت شدهاند. بیشک اینترنت و شبکههای اجتماعی نقش مهمی در تسریع و تسهیل مبادلات گستردهی علمی میان محققان مسلمان و غیرمسلمان در سراسر دنیا داشته است. با این همه، بدیهی است که همچنان در دههی دوم سدهی بیستویکم میلادی نه دیدگاههای ساکنان جهان اسلام دربارهی قرآنپژوهی غربیان و نه رهیافت و روش محققان غربی در پژوهش دربارهی قرآن یکدست و یکسان نباشد. این توصیف، در پیشگفتار ایکیو، دور از واقعیت نمینماید: برخی مسلمانان جداً معتقدند که هیچ غیرمسلمانی حتی نباید قرآن را لمس کند، چه رسد به اینکه آن را بخواند و دربارهاش اظهارنظر کند. اما بیشتر مسلمانان چنین اعتقادی ندارند. عدهای بر آناند که تحقیقات قرآنی غیرمسلمانان بیربط یا ذاتاً ناقص و نادرست است، اما پارهای دیگر از مشارکت محققان غیرمسلمان در این رشته استقبال میکنند. در مقابل، گروهی از محققان غیرمسلمان کوشیدهاند تا دربارهی قرآن بهگونهای بنویسند که حاوی توهین مستقیم به احساسات اعتقادی مسلمانان نباشد. تصور گروهی دیگر آن بوده است که این قبیل ملاحظات در قلمرو گفتمان آکادمیک جایی ندارد. در دو سوی مرز، هم شخصیتها هم گرایشهای ایدئولوژیک و هم کارهای پژوهشی متفاوتاند. (صفحهی بیستوشش- بیستوهفت) در مجموع باید گفت که در دو سه دههی اخیر بهسبب تعاملها و تبادلهای روزافزون میان محققان اسلامی و غربی در حوزهی اسلامشناسی فضای مطالعات اسلامی در غرب بهطورکلی سویهی همدلانهتری به خود گرفته و فضای گفتگو بیش از پیش گشوده شده است. ایدهی تدوین و انتشار ایکیو ـ دقیقاً بیست سال پیش ـ در چنین زمانی شکل گرفته و انتشار آن گامی در جهت ایجاد نزدیکی و تعامل بیشتر میان پژوهشهای مسلمانان و غیرمسلمانان دربارهی قرآن بوده است. در ادامه، به اهداف و انگیزههای انتشار ایکیو و نیز رهیافتها و دغدعههای پدیدآورندگان آن خواهم پرداخت.
2. دربارهی ایکیو اگرچه نخستین جلد ایکیو در سال 2001 میلادی منتشر شد، بحثهای اولیه دربارهی تدوین و انتشار آن در 1993 میان خانم جین دمن مکاولیف، استاد وقت دانشگاه جرجتاون، بهعنوان سرویراستار ایکیو، و مدیران انتشارات بریل صورت گرفت. سپس گروه ویراستاران این مجموعه شامل چهار تن از سرشناسترین استادان و محققان مطالعات اسلامی و قرآنی شکل گرفت که عبارت بودند از: اندرو ریپین از دانشگاه ویکتوریا، کلود ژیلیو از دانشگاه اکسانپروانس، وداد قاضی از دانشگاه شیکاگو، و ویلیام گراهام از دانشگاه هاروارد. هیأت مشاوران ایکیو را نیز هفت تن از صاحبنظران عرصهی مطالعات قرآنی تشکیل میدهند: نصر حامد ابوزید، محمد ارکون، گرهارد باورینگ، اوری روبین، فردریک لیمهویز، آنگلیکا نویورت و جرالد هاوتینگ. هم اعضای گروه ویراستاران و هم هیأت مشاوران همگی از جملهی محققان و نویسندگان فعال و پرکار و صاحب تألیفات متعدد در زمینههای مختلف مطالعات قرآنی به شمار میآیند. همانگونه که انتظار میرفت، پدیدآورندگان ایکیو و بهطور خاص سرویراستار آن، بهویژه بعد از فضای سیاسی پدیدآمده از وقایع یازدهم سپتامبر 2001، در روند تدوین و انتشار مجموعه با سؤالات و انتقاداتی مواجه شدهاند، چنانکه مکاولیف بهصراحت در این باره مینویسد: از زمان پذیرش مسئولیت تدوین ایکیو چندین بار با این پرسش روزنامهنگاران، همکاران و آشنایان مواجه شدم که آیا در انجام این کار احساس ناراحتی یا خطر نمیکنم. پاسخ من همواره «نه» بوده و معمولاً در ادامه تأسف خوردهام که ارائهی مکرر تصویر غلط از احساسات مسلمانان به گونهای بوده که چنین پرسشهایی برانگیخته است. (صفحهی بیستوشش) ظاهراً دامنهی این پرسشها و تردیدها محدود به رسانهها و فضای عمومی نبوده، بلکه در میان برخی محققان و دعوتشدگان به همکاری با ایکیو نیز وجود داشته است. طرفه اینکه هم از میان نویسندگان مسلمان و هم از میان نویسندگان غیرمسلمان، افرادی به این دلیل که «همکاری با ایکیو شاید موجب به خطر افتادن صداقت و شرافت علمیشان شود» دعوت سرویراستار را برای همکاری نپذیرفتهاند و ترجیح دادهاند که وارد چنین پروژهای نشوند. اما بههر روی، ایکیو در نهایت با یک سرویراستار، چهار ویراستار ارشد و حدود دویستوهشتاد نویسنده از سراسر دنیا کار خود را به انجام رساند. آگاهی از اهداف، انگیزهها و روشهای پدیدآورندگان ایکیو به فهم درست و دقیق جایگاه این اثر پژوهشی کمک شایانی خواهد کرد. در ادامه خواهم کوشید با استناد به گفتههای سرویراستار مجموعه ـ که در پیشگفتارش بر این اثر نکات مفید و اطلاعات جامعی را دربارهی فرآیند تدوین ایکیو و نحوهی استفاده از آن به دست داده ـ ویژگیهای مهم ایکیو را برشمرم و تصویری واقعی از آنچه در ذهن پدیدآورندگان ایکیو میگذشته است به دست دهم. آنچه در پیمیآید نکات اساسی و قابلذکر دربارهی این مجموعه است که دریافت و تلقی خوانندگان از این مجموعه را به واقعیت نزدیکتر میکند و انتظارات و توقعات از آن را سامان میبخشد. الف) عرضهی وسیعترین طیف ممکن از تحقیقات دقیق و آکادمیک پدیدآورندگان ایکیو نهایت تلاش خود را کردهاند تا وسیعترین طیف ممکن از پژوهشهای قرآنی برخاسته از منظرها و پیشفرضهای متنوع در این اثر گنجانده شوند. اما شرط اساسی برای راهیابی هر پژوهش قرآنی، چه اسلامی چه غربی، به ایکیو این بوده است که از دو ویژگی «دقیق» و «آکادمیک» برخوردار باشد. بیشک نمیتوان از سنت واحد قرآنپژوهی سخن گفت؛ تاریخ پژوهشهای قرآنی در هر دو سوی عالم فراز و نشیبهای فراوانی داشته و روشها و رهیافتهای گوناگونی را به خود دیده است. بدیهی است که هم درون هر یک از دو سنت قرآنپژوهی اسلامی و غربی و هم میان آن دو نزاعهایی شدید و بحثبرانگیز میتوان یافت. اما ایکیو در عصری تدوین و انتشار مییابد که ـ چنانکه پیشتر گفته شد ـ گفتمان علمی جای خود را باز کرده و قواعد و ضوابط پژوهش آکادمیک تا حد زیادی جای گرایشهای ایدئولوژیک و دغدغههای اعتقادی را گرفته است: این دو سنت هم از لحاظ جغرافیایی و هم از حیث فکری بهنحو فزایندهای با یکدیگر تداخل پیدا کردهاند. با رشد سریع جمعیت مسلمانان در اروپا، آمریکای شمالی و سایر مناطق جهان تقابل ناهنجار «اسلامیـ غربی» کمرنگتر از پیش شده است ... منظر علمی دیگر چندان با هویت دینی مرتبط نیست و پژوهشهای درخشان در این جوّ سرشار از تکثر به حیات خود ادامه میدهد. (صفحهی بیستوچهار) ویراستاران ایکیو کوشیدهاند تا این تکثر پدیدآمده در سالها و دهههای اخیر در زمینهی مطالعات اسلامی بهطورعام و مطالعات قرآنی بهطورخاص را در این اثر بازتاب دهند. مراعات اصل تنوع دینی، فرهنگی و زبانی بهوضوح در انتخاب نویسندگان مدخلها قابل مشاهده است. حدود 280 محقق از ملیتها و فرهنگهای مختلف و با زبانها و دینهای گوناگون از گوشهوکنار جهان تألیف مقالههای ایکیو را بر عهده داشتهاند. در فهرست مفصل این نویسندگان نامهای محققان پرآوازهای چون نصر حامد ابوزید، محمد ارکون، وداد قاضی، عیسی بلاطه، مستنصر میر، وائل حلاق و ماجد فخری از کشورهای مختلف اسلامی با تخصصهای گوناگون در کنار نامهای محققان سرشناس یهودی و مسیحی چون جان برتن، اندرو ریپین، اوری روبین، کلود ژیلیو، فرانس روزنتال، رتراود ویلانت، مایکل کوک، هارالد موتسکی، روبرتو توتولی و آنگلیکا نویورت از کشورهایی چون آلمان، فرانسه، ایتالیا، انگلستان و آمریکا قرار گرفتهاند. آنچه موجب کنارهمقرارگرفتن این نویسندگان متعدد و متنوع شده نه دین و زبان و فرهنگ و سیاست مشترک آنان بلکه التزام همهی آنان به قواعد تحقیق روشمند و آکادمیک و بهرهمندی از گفتمان علمی است. از این روست که قریببهاتفاق نویسندگان این مجموعه، حتی نویسندگان مسلمان عربزبان و فارسزبان و اردوزبان، از میان دانشآموختگان و مدرسان دانشگاهها و مؤسسات غربی فعال در حوزهی مطالعات اسلامی انتخاب شدهاند. ب) اشتمال بر مقالههای بلند و جامع در کنار مدخلهای متعارف دایرةالمعارفی با نگاهی اجمالی به فهرست مدخلهای ایکیو میتوان دریافت که برخی مدخلهای این مجموعه چه از حیث شکلی و ظاهری و چه از حیث محتوایی با سایر مدخلهای ایکیو تناسب ندارند و متنفاوت به نظر میآیند. از جملهی این مدخلها میتوان به «روشهای انتقادی معاصر و قرآن»، «مطالعات قرآنی در آفریقا»، «مطالعات قرآنی پس از دورهی روشنگری» یا «منابع مطالعات قرآنی» اشاره کرد. این مدخلها، چنانکه از عنوانشان پیداست، بیش از آنکه به قرآن و مفاهیم قرآنی اختصاص داشته باشند به مطالعات قرآنی مرتبطند و معیار تفکیک آنها گاه تاریخی است، گاه جغرافیایی و گاه روشی. بهنظر میرسد با توجه به سیاستگذاریهای ویراستاران ایکیو وجود چنین مدخلهایی در این مجموعه ضروری مینموده است. یکی از ایدههای محوری در نخستین جلسات تدوین ایکیو این بوده است که در این اثر نگاه گذشتهنگرانه و آیندهنگرانه بهصورت توأمان حضور داشته باشد. بهعبارتی، ایکیو باید از یکسو اثری مرجع شامل بهترین یافتههای مطالعات قرآنی گذشته و از دیگرسو زمینهساز رونق پژوهشهای فراوان قرآنی در دهههای پیش رو میشده است. پیامد چنین ایدهای از نگاه ویراستاران مجموعه برنامهریزی برای درج مقالات بلند و ویژه بوده است: از نگاه ما، ترکیب مدخلهای متنوع دایرةالمعارفی با مقالههای بلند ـ که حاوی رئوس کلی عرصههای مهم پژوهشی در حوزهی مطالعات قرآنیاند ـ میتوانست بهترین راه برای تجلیل از دستاوردهای قرن گذشته از یکسو و میدان دادن به یافتههای قرن حاضر از دیگرسو باشد. (صفحهی بیستودو) در واقع، دستاندرکاران ایکیو برای دستیابی به این دو هدف بوده است که تصمیم گرفتهاند تا از دایرةالمعارفی متعارف با ترتیب الفبایی فراتر بروند و مقالههای طولانیتر و جامعتر را به مجموعه بیفزایند که بهنحوی فشرده وضعیت کنونی تأملات و تحقیقات در حوزهی مطالعات قرآنی را در اختیار خوانندگان قرار دهند. ج) درنظرگرفتن طیف گستردهی مخاطبان از دانشجویان و محققان علوم انسانی و اجتماعی گروه مخاطبان ایکیو نه فقط دستاندرکاران مطالعات قرآنی و اسلامی و مطالعات ادیان بلکه همهی محققان و دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی است. در واقع، یکی از مهمترین اهداف پدیدآورندگان ایکیو در دسترس قرار دادن مطالعات قرآنی برای طیف گستردهای از محققان و خوانندگان تحصیلکرده در رشتههای مختلف دانشگاهی بوده است. واقعیت آن است که رشتهی مطالعات قرآنی، و حتی مطالعات اسلامی، در مقایسه با رشتههای مشابه، در محافل و مجامع علمی غرب چندان شناختهشده نیست. تولید آثار مرجع نظیر ایکیو به معرفی این رشته و مفاهیم شکلگرفته در آن به خوانندگان و علاقهمندان فرهیخته در سطح بینالمللی کمک شایانی خواهد کرد. درحالیکه رشتههای گوناگون در حوزهی مطالعات ادیان، بهویژه مطالعات عهدین، دایرةالمعارفها، فرهنگها، فهرستهای عمومی و اختصاصی بیشماری را پدید آوردهاند و تألیفات جدید در این حوزه بهنحوی روزافزون در حال انتشارند، مطالعات قرآنی وضعیتی کاملاً متفاوت دارد و تعداد آثار مرجع دربارهی قرآن به زبانهای اروپایی بسیار اندک است. د) مدخلگزینی به زبان انگلیسی مدخلهای ایکیو، بهخلاف برخی دایرةالمعارفهای مشهورتر همین حوزه، به زبان انگلیسی طراحی شدهاند. در دایرةالمعارف اسلام یا ایآی (EI)، که تا به امروز معتبرترین و پرمراجعهترین کتاب مرجع در حوزهی مطالعات اسلامی به شمار میآید، مدخلها بهصورت عربی حروفنگاریشده آمده، و از آن پس این نظام مدخلنویسی به قالبی پذیرفتهشده و قاعدهای علمی بدل شده است. مثلاً مدخل «نسخ» در این دایرةالمعارف ذیل عنوان «Naskh» آمده و در شناسهی مدخل معادل آن به انگلیسی ذکر شده است. اما ایکیو از این حیث با ایآی تفاوت اساسی دارد؛ برای مدخل «نسخ» در ایکیو باید به مدخل «Abrogation» مراجعه کرد. نتایج این تفاوت در سبک بیش از همه در مدخلهای مربوط به مفاهیم و اصطلاحات خاص قرآنی و اسلامی نمایان میشود. مثلاً واژهی «prayer» معادلی دقیق در زبان عربی ندارد و هر یک از واژههای «صلاة»، «دعاء» و «ذکر» بخشی از حوزهی معنایی آن را پوشش میدهند؛ درحالیکه در ایآی سه مدخل جداگانه برای این سه واژهی عربی در نظر گرفته شده و هیچ سخنی از «prayer» نیست، در ایکیو صرفاً یک مدخل با عنوان «prayer» وجود دارد و از این سه واژه ذیل همین مدخل بحث شده است. مسلماً نظام مدخلنویسی ایآی از حیث فنی و تخصصی دقت بسیار بیشتری نسبت به نظام مدخلنویسی ایکیو دارد. ویراستاران ایکیو خود از این تفاوت آگاه بودهاند و اذعان کردهاند که « اتخاذ چنین تصمیمی هم دشوار بود و هم قابل مناقشه». اما بدون شک گسترهی مخاطبان ایکیو، که افراد غیرمتخصص انگلیسیزبانِ رشتههای غیر از مطالعات اسلامی را نیز دربرمیگیرد، در اتخاذ این تصمیم مؤثر بوده است. طبیعی است که برای محقق ناآشنا با زبان عربی یا دانشجویی که میخواهد اطلاعاتی عمومیتر دربارهی موضوعی اسلامی به دست آورد مدخلهای ایکیو آسانیابتر است. این نظام مدخلنویسی کارِ جستجو را برای استادان و محققان انگلیسیزبانِ رشتههای دیگر که برای اهداف پژوهشی خودشان در پی موضوعی قرآنیاند بسیار سادهتر خواهد کرد. ازآنجاکه این نوع مدخلگزینی بسیاری از متخصصان مطالعات اسلامی و آشنایان با واژهها و مفاهیم تخصصی این رشته را از دستیابی به صورت اصلی این مفاهیم و اصطلاحات محروم میکند، برای رفع این نقیصه، علاوه بر اینکه در متن مقالهها صورت آوانگاریشدهی اصطلاحات عربی در موارد لزوم در کنار واژههای معادل انگلیسی آنها ذکر شده، در مجلد ششم ایکیو فهرستی جامع و مفصل از واژههای عربی آوانگاریشده همراه با نشانی جای ذکر آنها در مجلدات پنجگانه آمده است. ه) طیف گستردهی موضوعی مدخلها از جمله مسائل مناقشهبرانگیز برای پدیدآورندگان ایکیو تصمیم دربارهی محدودهی شمول موضوعی مدخلها بوده است. قرآن بهمثابه مهمترین متن مقدس یکی از ادیان بزرگ جهان در طول چهارده قرن متون تفسیری بسیاری پدید آورده است. برای پدیدآورندگان ایکیو این پرسش مطرح بوده که آیا این اثر، علاوه بر قرآن، باید شامل موضوعات مربوط به تفسیر نیز باشد: حال باید به این سؤال پاسخ داده میشد که ایکیو باید یک دایرةالمعارف قرآن باشد یا یک دایرةالمعارف قرآن و تفسیر؟ مسلماً مرز مشخصی بین این دو مقوله نیست. تقریباً هر مقالهی این دایرةالمعارف به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر متون تفسیری استوار است. با وجود این، محدودیتهای پروژه ایجاب میکرد که تمرکز کار بر خود قرآن باشد. (صفحهی بیستوسه) بدینترتیب، میتوان گفت تمرکز موضوعی مدخلهای ایکیو بر خودِ قرآن است، هرچندکه محتوای بسیاری از مقالهها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم مبتنی بر متون تفسیری است و البته مدخلهایی نیز ـ چنانکه پیشتر گفته شد ـ به موضوعات مربوط به علوم قرآنی اختصاص دارند. از این روست که در ایکیو، بهخلاف بیشتر دایرةالمعارفها، مدخلی مستقل دربارهی شرح احوال و آثار مفسران بزرگ قرآن همچون طبری و فخررازی یا سیدقطب و طباطبایی دیده نمیشود. ایکیو شامل قریب به هفتصد مدخل تألیفی است که به گونههای متنوعی قابلتقسیماند. گونهی نخست که بخش عمدهی مدخلها را تشکیل میدهد به مفاهیم، شخصیتها، مکانها، رویدادها، عقاید و اعمال مهم ذکرشده در قرآن یا مرتبط با قرآن اختصاص دارد. مدخلهایی چون آتش، آرارات، آیات شیطانی، آیه، ابراهیم، ابوبکر، بخل، بدعت و بسمله (از جلد نخست فارسی) در زمرهی این گروه به حساب میآیند. گونهی دیگر از مدخلها به ارتباط مضمونی منابع و تألیفات در فرهنگ و زبانی خاص با قرآن و تأثیرگذاری قرآن بر آنها از نظر ادبی میپردازد، نظیر «ادبیات فارسی و قرآن». گروه دیگر مدخلهاییاند که در آنها به تاریخ علوم قرآنی و پژوهشهای انجامشده در یکی از حوزههای خاص مربوط به قرآن اختصاص یافتهاند که از جملهی مهمترین آنها میتوان به اعجاز قرآن، اسباب نزول، تجوید، تفسیر قرآن و نسخ اشاره کرد. گونهای دیگر از مدخلها که در نوع خود جدید و جالبتوجهاند به ارتباط و مواجههی علوم و فنون گوناگون با قرآن اختصاص دارند مثلاً «هنر و معماری و قرآن»، «باستانشناسی و قرآن» و «پزشکی و قرآن». و) مسائل ویرایشی و فنی آگاهی از برخی نکات در ویرایش علمی و فنی برای فهم بهتر ایکیو مفید به نظر میرسد. از برخی جنبههای مربوط به ویراستاری فنی چنین برمیآید که مخاطب ایکیو در درجهی نخست خوانندهی غربی است، چنانکه در ارجاع به قرآن، بهخلاف روش رایج میان مسلمانان که معمولاً از نام سوره و شمارهی آیه استفاده میکنند، روش متداول در سنت غربی و عهدینی یعنی ذکر شمارهی سوره و آیه را ترجیح دادهاند. شاهد دیگر اینکه در پارهای موارد، نویسندهی مقاله در ارجاع به منبعی کهن از تراث اسلامی که به زبان اروپایی ترجمه شده، استناد به آن ترجمه را بر استناد به منبع اصل عربی ترجیح داده و نشانی مطلب را بر مبنای ترجمه آورده، هرچند گاهی نیز به هر دوی آنها اشاره کرده است. از توضیحات سرویراستار مجموعه در پیشگفتار مجموعه میتوان استنباط کرد که کار ویرایش علمی و فنی در ایکیو کاملاً حداقلی برنامهریزی شده بوده و بهاصطلاح دست نویسندگان در اینگونه مسائل باز بوده است. از جمله اینکه در ترجمهی انگلیسی آیات قرآن هیچ ترجمهی چاپشدهی خاصی معیار نبوده است و نویسندگان مختار بودهاند که یا از ترجمهای مناسب و قابلدسترسی استفاده کنند یا خودشان آیات مورداستفاده را به انگلیسی برگردانند. یا اینکه در استناد به منابع کهن عربی از جمله تفاسیر قرآن و جوامع حدیثی هیچ اجبار و اصراری بر استفاده از نسخه یا چاپی خاص وجود نداشته است، و نویسندگان مقالههای مختلف از چاپهای گوناگون و گاه کماعتبارترِ یک اثر در مقالههای مختلف استفاده کردهاند. اتخاذ این تصمیم به این دلیلِ ساده بوده که نسخهها و چاپهای ممتاز و معتبرترِ برخی آثار اسلامی در دانشگاهها یا کتابخانههای شخصی عدهای از نویسندگان وجود نداشته و دسترسی به این آثار برای آنان دشوار بوده است. با اینهمه، برای پرهیز از تکرار در متن مقالات و کاهش حجم کلمات مدخلها، در ابتدای هر جلد ایکیو بخشی به نام «اختصارات منابع» طراحی شده که در آن فهرست بلندی از منابع پربسامد اسلامی و غربی آمده است. این بخش، علاوه بر اینکه تا حدودی ـ نه بهطورگسترده ـ موجب یکدستسازی منابع مورداستفاده در مقالات شده، بهخودیخود، فهرستی فشرده و گویا از مهمترین و پرمراجعهترین کتابهای میراث اسلامی و غربی در حوزهی قرآنپژوهی را بهدست میدهد. چنانچه بخش منابع هر مدخل را کتابشناسی اختصاصی هر یک از موضوعات بدانیم، این بخش را میتوان کتابشناسی عمومی مطالعات قرآنی دانست. بخش کتابشناسی در پایان مدخل هر دایرةالمعارفی معمولاً یکی از مفیدترین بخشهای آن مدخل است. این نکته دربارهی ایکیو در عمدهی مدخلها صدق میکند. چون یکی از اهداف اصلی تدوین ایکیو، بهگفتهی ویراستاران، عمق بخشیدن به فهم محققانهی قرآن و ارتقای سطح پژوهشهای علمی در این عرصه بوده است، از نویسندگان مدخلها خواستهاند تا در بخش منابع هر مدخل فهرستی جامع و مفصل از پژوهشهای مرتبط با موضوع اعم از کتاب و مقاله فراهم آورند. منبعشناسی پایان هر مقاله خود به دو بخش منابع اصلی و فرعی تقسیم شده است: بخش نخست عمدتاً به تألیفات کهن و متون کلاسیک و معتبر اسلامی شامل تفاسیر و آثار علوم قرآنی، کتابهای سیره و تاریخ و نظایر اینها اختصاص دارد؛ بخش دوم عمدتاً معرفیکنندهی تحقیقات جدید اسلامی و، مهمتر از آن، پژوهشهای محققان غربی دربارهی موضوع در قالب کتاب و بهویژه مقاله است. مطالعهی این بخش در برخی مدخلها چشماندازی نو برای پژوهشی جدید دربارهی موضوع موردنظر را به محققان و خوانندگانِ نوپا و حتی باتجربه در مطالعات قرآنی عرضه خواهد کرد. ز) ارزیابی و اظهارنظرها در سنت آکادمیک غربی، معمولاً هیچ کتاب جدی در حوزهی مطالعات اسلامی از تیغ تیز نقد استادان و محققان آن حوزه در امان نیست. ایکیو نیز از این قاعدهی عمومی مستثنا نبوده است. پس از انتشار متوالی جلدهای ایکیو بهتدریج مقالههای مروری متعددی به قلم برخی از صاحبنامان و صاحبنظران این حوزه در نشریات غربی منتشر شدند. در غالب این مقالهها، ایکیو از حیث ارزش علمی و پژوهشی، در مجموع، تحسین شد و نمرهی بسیار خوبی گرفت، هرچند که کل مجموعه یا دستهای از مدخلها از حیث صوری و ساختاری و گاه محتوایی بهدقت و بهدرستی نقد شدند که مهمترین آنها عبارت بودند از: نبودِ مدخلهای مربوط به مفسران بزرگ قرآن، انتخاب زبان انگلیسی برای عنوان مدخلها، همپوشانی مضمونی برخی مدخلها و امکان ادغام آنها با یکدیگر، عدم اشتمال برخی مقالههای مهم بر همهی دیدگاههای موجود و تمرکز بر یکی از آنها (مثلاً در مدخل «جمع قرآن»)، کمتوجهی در برخی مقالهها به اسلام غیرسنی و تأکید بر منابع اهلسنت در بیان نظریات موجود (مثلاً در مدخل «نسخ»)، و حتی بالا بودن قیمت تعیینشده برای کتاب. اینجا مجال طرح تفصیلی این نقدها نیست (در همین ویژهنامه ترجمهی برخی از این مقالههای مروری و انتقادی خواهد آمد)، اما، چنانکه پیداست، بخشی از این نقدها همانهاییاند که سرویراستار ایکیو متوجه آنها بوده و در پیشگفتار به آنها اشاره کرده است. البته بخشی از آنها نیز نقدهایی بهجا و قابلتأملاند که باید در ویرایشهای بعدی موردتوجه باشند. مکاولیف بخش عمدهی اشکالات را ناشی از محدودیتهای پروژه دانسته و اظهار امیدواری کرده است که با رفع این محدودیتها و نیز اِعمال پیشنهادها و نظرهای صاحبنظران دربارهی ویرایش نخست مجموعه، در سالهای آینده ویرایش جدید و منقّحترِ ایکیو انتشار یابد: ویراستاران ایکیو از زمان آغاز به کار این پروژهی علمی میدانستند که هرگز نمیتوانند ادعا کنند که این ویرایش نخست اثری تماموکمال و بینقص بوده است. بسیاری از خوانندگان و منتقدان موضوعات و مضامینی دیگر را پیشنهاد خواهند داد که هم ویراستاران و هم ناشر از آنها استقبال خواهند کرد. چنانچه ایکیو اهداف کسانی را که متولی انتشار آن بودهاند برآورده سازد، سرانجام نسخهی کاملتر دیگری بر مبنای این پیشنهادها عرضه خواهد شد. (صفحهی بیستوشش) ایکیو گامی آغازین در مسیر تألیف کتابی مرجع در حوزهی مطالعات قرآنی است. از پیش هم میشد حدس زد که انجام این کار عظیم بیسابقه، همچون بسیاری از مجموعههای مشابه، با کاستیها و حتی خطاهایی همراه خواهد بود. اما نکتهی مهم اینجاست که در غرب که مهد دایرةالمعارفنگاری مدرن است با چنین پدیدهای بهنحوی واقعبینانه برخورد میشود و قاعدهای عمومی برای رفع این مشکل وجود دارد: بازبینی و ویرایش مجدد مجموعهی مقالهها و مدخلهای تألیفی و ارجاعی و در نهایت انتشار ویراستی جدید از دایرةالمعارف مورد نظر. جالب اینجاست که این اتفاق در مورد ایکیو نیز رخ داده و پروژهی بازبینی آن چندماهی است که کلید خورده است. در اوایل سال میلادی جاری ـ درست بیست سال پس از نخستین بحثها دربارهی تدوین و انتشار ایکیو ـ گروه ویراستاران، البته با تغییراتی در ترکیب اعضا، اعلام کردند که قصد دارند ویراستی جدید یا، به تعبیر دقیقتر، تکملهای بر ایکیو منتشر کنند. دلایل اصلی آنها برای انجام چنین کاری رخدادهای متعدد در طی دو دههی گذشته بوده است ازجمله: فزونی توجه عمومی به جهان اسلام، فراوانی آثار منتشرشده دربارهی قرآن و مطالعات قرآنی، پیدایی موضوعات نو در حوزهی مطالعات اسلامی و رواج قالبهای جدید نشر الکترونیک. این اعلامیه ضمناً از همهی دلمشغولان مطالعات قرآنی خواسته تا ویراستاران را در تعیین مدخلهای جدید و هر آنچه لازم است در ایکیو بدان پرداخته شود یاری کنند. انقلاب نشر الکترونیک در چند سال اخیر و مزایای آن بر نشر کاغذی متولیان ایکیو را بر آن داشته است تا نسخهی جدید را بهصورت آنلاین در اختیار خوانندگان بگذارند. در این نسخهی جدید، مدخلهای نسخهی اصلی ایکیو به همان صورت باقی خواهند ماند و صرفاً مطالبی تکمیلی و مهمتر از همه منابع جدیدی که در طول این دو دهه انتشار یافتهاند در نسخهی جدید افزوده خواهند شد. ضمن اینکه مدخلهایی مربوط به سنت تفسیر قرآن نظیر مفسران و تفاسیرشان، که در نسخهی اولیه بهکلی غایب بودند، در نسخهی جدید خواهند آمد. در پایان این بخش از مقاله، مایلم بر این واقعیت کلی اما مرتبط با همین اعلامیه تأکید کنم که مفهوم «دایرةالمعارف» و فرآیند «دایرةالمعارفنویسی» در دنیای پرشتاب امروز با گذشتهی نهچندان دور، حتی دوسه دهه پیش، تفاوت قابلملاحظهای کرده است. بهراستی، از بینسطورِ این اعلامیه میتوان دستکم به سه نکته در این ارتباط پی برد که بیگمان برای دستاندرکاران دایرةالمعارفنویسی در جامعهی خودمان درسآموز خواهد بود. نخست اینکه با گذشتِ فقط بیست سال ممکن است دایرةالمعارفی روزآمدی خود را از دست بدهد و ناقص و ناتمام به نظر بیاید؛ دوم اینکه امروزه نسخهی الکترونیک یا آنلاین بهعنوان رسانهی مطلوب برای عرضهی دایرةالمعارف در دنیا شناخته میشود؛ دستآخر اینکه گستردگی دایرهی اطلاعات و دانش بشر به حدی رسیده است که برای تنظیم و تدوین یک دایرةالمعارف در موضوعی خاص و کاملاً تخصصی شاید لازم باشد از همهی دستاندرکاران جدی آن رشتهی خاص در سراسر دنیا با تنوع ملیتها و دینها و فرهنگها مدد گرفت.
3. دربارهی «دایرةالمعارف قرآن» یا ترجمهی فارسی ایکیو ترجمهی فارسی ایکیو یا دایرةالمعارف قرآن حاصل تلاش جمعی از محققان و مترجمان فعال در عرصهی مطالعات اسلامی است که جلد نخست آن اخیراً به بازار نشر کتاب عرضه شده است. پیش از ورود به چندوچونِ این اثر بهجاست که از جایگاه و نحوهی نگرش به مطالعات قرآنی غربیان در ایران بهطور کلی و بازتاب ایکیو در جامعهی قرآنپژوهی خودمان توصیفی کلی بهدست دهم. گفتمان مطالعات قرآنی غرب، بهمثابه کلیتی واحد، تقریباً در هیچ دورهای آنگونه که باید در محافل علمی و پژوهشی ایران جدی گرفته نشده و در جای خود قرار نگرفته است. پژوهشهای قرآنی به زبانهای اروپایی عمدتاً در مواضع ردّ و نقد مورد توجه بودهاند؛ گاهی صرفاً کارکردی تزئینی داشتهاند؛ و در بهترین حالت نقشی حاشیهای در ادبیات و فضای پژوهشهای قرآنی به زبان فارسی ایفا کردهاند. البته نباید از نظر دور داشت که بهویژه در چند دههی اخیر، برخی از این آثار به فارسی برگردانده شدهاند و تعدادی از آنها نیز در مقالهها و پایاننامهها موضوع نقد و بررسی بودهاند، اما واقعیت آن است که این مطالعات در دانشگاهها و مراکز پژوهشی جامعهی ما به عنوان تولیدکنندگان دانش نادیده انگاشته میشوند. استادان و دانشجویان دانشگاه در حوزهی پژوهشهای قرآنی نگاه مهربانانهای به این قبیل مطالعات ندارند؛ در برنامههای آموزشی دانشگاهها جای این مطالعات خالی است و در پایاننامههای دانشگاهی نیز منابع غربی جایی ندارند. به عبارت دیگر، مطالعات اروپاییزبان در مکتوبات قرآنپژوهی در ایران بهمثابه بخشی از ادبیات موضوع به شمار نرفتهاند و نمیروند. احساس بینیازی از این مطالعات و بدبینی عمومی نسبت به پژوهشهای غربیان و، شاید مهمتر از اینها، ناآشنایی با زبانهای اروپایی بخش مهمی از دلایل این بیتوجهی و بیمهری را تشکیل میدهند. متأسفانه در سالهای اخیر تلقی نادرستی در مواجهه با مطالعات قرآنی غربیان در جامعهی ما رواج یافته است. اصولاً به نظر میرسد که تصور عمومی و حتی تصور بسیاری فعالان علمی و دانشگاهی ما این است که در هر پژوهش قرآنی منابع فارسی و عربی مسلمانان کافیاند و به مطالعهی دیگر منابع نیازی نیست. بر اساس این تلقی عمومی، چنانچه نیازی به مطالعهی آثار غیرمسلمانان و غربیان باشد، صرفاً از سر اجبار و برای دفع و رفع شبهات مطرحشده در آنهاست، و فایدهی احتمالی ترجمهی این آثار آن است که نقدی مفصل بر آنها صورت بگیرد تا از این طریق غرضورزی غیرمسلمانان و کمدانشی و بیاطلاعی نویسندگان غربی دربارهی قرآن بار دیگر هویدا شود. اتفاقی که در این قبیل تلاشها رخ میدهد از این قرار است که ناقد عموماً مطابق با الگویی معین و گاه حتی بدون آشنایی با زبان و ادبیات اثر موردنظر به نقد «شبهات مستشرقان دربارهی قرآن» میپردازد و نتیجهی کلی این نوع نقد ـ که ناقد بهنحو پیشینی از آن باخبر و به آن مطمئن است ـ چیزی نیست جز یادآوری اهداف مغرضانهی مستشرقان و اثبات بیاطلاعی اسلامشناسان غربی از آموزههای اسلامی. درحالیکه در بسیاری موارد میتوان نشان داد که چنین نتیجهای ناشی از بدفهمی متن و زمینهی یک اثر خاص و ناآشنایی با مبانی و رهیافت نویسنده در نگارش آن اثر است. این تصور رایج را البته باید پدیدهای فرهنگی دانست که همچون هر پدیدهی فرهنگی مسألهای چندوجهی است و در تحلیل آن باید به جنبههای سیاسی و اجتماعی موضوع نیز توجه کرد. از جمله در تحلیل این طرز تلقی عمومی از مطالعات قرآنی در غرب باید توجه داشت که در دورهی خاصی از روابط اسلام و مسیحیت میسیونرها در قالب برنامههای تبلیغی مسیحیت و فعالیتهای «تبشیر»ی آثاری بر ضد اسلام و قرآن نوشتهاند و این پدیده تأثیر منفی ماندگاری بر ذهن عموم مسلمانان گذاشته است. همچنین عموم تلاشها و فعالیتهای غربیان دربارهی فرهنگ، دین، زبان و ادبیات مشرقزمین و بهویژه مسلمانان زیر چتری کلی قرار گرفته است که از آن با تعبیر عمومی «استشراق» (یا شرقشناسی) یاد میشود. این دو مفهوم اغلب همنشین یکدیگر بوده و همنشین سومی به نام مفهوم «استعمار» نیز به آنها افزوده شده که اوضاع را بسیار پیچیدهتر کرده است، بهنحویکه تبشیر و استشراق و استعمار اضلاع سهگانهی پدیدهای واحد دانسته شدهاند که سلطهی غرب و هجمهی غربیان به جهان اسلام و دین و فرهنگ مسلمانان را تداعی میکنند. نه این مقاله جای بررسی و تحلیل این پدیده است و نه من قصد چنین کاری را دارم؛ بیشک این مسألهی چندبُعدی نیازمند پژوهشی بنیادی است. اما فقط مایلم به موضوعی اشاره کنم که به پروراندن و تثبیت این اندیشه در قرن بیستم میلادی کمک زیادی کرده است یعنی پژوهشهای ادوارد سعید و دیدگاههای محققان پیرو نظریهی پسااستعماری در مطالعات ادبی. بیگمان این جریان فکری و به طور خاص کتاب اورینتالیسمِ سعید بر ذهن و زبان بسیاری از متفکران مسلمان عرب و ایرانی تأثیرگذار بوده است. شاید منتقدان مطالعات غربیان دربارهی قرآن در ایران واقعاً کتاب سعید را بهدقت نخوانده باشند یا ندانند که او غیرمسلمانِ مسیحی بوده و مسألهاش اصولاً نه مطالعات دینی و اسلامی بلکه مطالعات ادبی و فرهنگی بوده، اما اندیشههای او بهویژه بر جهان عرب بسیار تأثیرگذار بودهاند، و حاصل آن انتشار نقدهای ایدئولوژیک و سیاستزده و ردیههای جدلی فراوان بر ضد غرب و سنت شرقشناسی آنان بوده است. این نوشتهها در دسترس نویسندگان ایرانی قرار گرفته و ردپای آنها در نقدهای فارسی بر قرآنپژوهی غربیان بهسادگی قابل مشاهده است. بیشک نباید تأثیر انگیزههای سیاسی و اجتماعی در تحقیقات برخی غربیان دربارهی اسلام بهویژه در سدهی گذشته را انکار کرد، اما پیش از پرداختن به این موضوع باید در دو مسألهی مهم تأمل کرد. نخست اینکه حتی اثبات چنین ادعایی هم نیازمند کار علمی جدی و پژوهش روشمند است؛ شرقشناسانی که سودای شناخت اسلام را ـ به هر انگیزهای ـ در سر میپروراندهاند و آثاری در این زمینه تألیف کردهاند چند زبان اروپایی و چند زبان اسلامی میدانستهاند، آیا ما از دانش و توان علمی کافی برای مواجهه با آثار خاورشناسان برخورداریم و تصوری واقعی و دقیق از مکاتب و ادوار گوناگون شرقشناسی و مثلاً تفاوت خاورشناسی آلمان و فرانسه و بریتانیا در ذهن داریم؟ دوم اینکه بهفرض که بپذیریم در دورهای تاریخی برنامهی اسلامشناسی غربیان بخشی از برنامهی بزرگتر «اسلامستیزی» آنها بوده و همهی تلاشهای آنان صرفاً به کار اهداف سیاسی میآمده است، آیا این وضع تا به امروز ادامه یافته و همچنان در قرن بیستویکم نیز در بر همان پاشنه میچرخد و هر پژوهشی به زبانهای اروپایی را باید در امتداد آن آثار دانست؟ نکتهی مهم دیگری که در تحلیل این تصور عمومی باید بدان توجه کرد این است که در نوع نگرش به قرآن و مطالعات قرآنی میان محافل علمی غربی و دانشگاهها و مراکز پژوهشی جامعهی ما اختلاف اساسی وجود دارد. بهدلایل مختلفی که قسمتی از آنها در بخشهای پیشین مقاله گفته شد، به نظر میرسد که این دو اردوگاه از دو منظر گوناگون به پدیدهای واحد مینگرند. نگاه حاکم در این سو مشوق رویکردی تبلیغی و مدافعانه است، درحالیکه نگاه غالب در آن سو بر رویکردی نقادانه و آکادمیک استوار است. از این رو، غالب نقدهای واردشده در نوشتههای فارسیزبان را نمیتوان پاسخ یا نقد و ردّ نوشتههای غربی دانست، زیرا نویسندهی غربی و منتقد ایرانی در دو گفتمان متفاوت میاندیشند و قلم میزنند؛ پیشفرضها، دانستهها، روشها، ابزارها، هدفها و انگیزههای آنان در مواردی هیچ سنخیت و تناسبی با یکدیگر ندارند و میان آن دو بهاصطلاح «مفاهمه» رخ نمیدهد. در عمدهی این نقدها آداب نقد منصفانه و محققانه رعایت نمیشود. برای نقد صائب یک گفتمان یا یک کتاب یا حتی یک مقاله، منتقد باید از ویژگیهایی عمومی همچون تسلط بر زبان اصلی نوشته و آگاهی از ادبیات قدیم و جدید موضوع برخوردار باشد و همچنین آدابی ازجمله استناد به منابع اصیل و دستاول، و پرهیز از جدل و پیشداوری را مراعات کند. متأسفانه در بخش عمدهی نقدهایی که حتی در نشریات علمی و تخصصی ما به چاپ میرسند همه یا بخشی از این آداب و قواعد مغفول ماندهاند. این توصیف کلی تصویری عمومی است از آنچه در گفتهها و نوشتههای بیشتر فعالان در عرصهی پژوهشهای قرآنی در ایران در مواجهه با مطالعات غربیان رخ میدهد، هرچند گهگاه آثار پژوهشی درخورتوجه و قابلقبول اعم از تألیف، نقد، تحقیق، یا ترجمهونقد منتشر میشوند که میتوان آنها را مصداق پژوهش نقادانه و آکادمیک و استثنایی در برابر قاعده دانست. اگرچه گاه ایکیو در ایران با اقبال اهل فن روبهرو بوده، نحوهی مواجههی عمومی با آن را نیز کموبیش باید در چهارچوب همین قاعده گنجاند. پس از انتشار نخستین جلدهای ایکیو به انگلیسی، نام این مجموعه اوایل دههی هشتاد شمسی در چند نشریهی فارسی مطرح شد. برخی از نوشتههای این نشریات صرفاً جنبهی اطلاعرسانی داشتند و برخی دیگر به ترجمهی کامل یا خلاصه از برخی مقالات کوتاه آن اختصاص یافتند. حدود ده سال پیش، یکی از مقالههای مهم و بلند ایکیو یعنی «تفسیر در دورهی جدید» به قلم نگارندهی این سطور به فارسی برگردانده شد و با عنوان «جریانشناسی تفاسیر قرآن در دورهی معاصر» در نشریهی آینهی پژوهش (شمارهی دومِ سال 1383) به چاپ رسید. گذشته از این تلاشهای آغازین در معرفی و ترجمهی ایکیو به زبان فارسی، از آن زمان تا به امروز، مدخلهای این مجموعه، بهویژه مقالههای بلند آن، توجه برخی فعالان عرصهی مطالعات قرآنی در ایران را جلب کردهاند، چنانکه ترجمهی برخی از آنها همراه تعلیقاتی منتشر شده و نقد تفصیلی پارهای از آنها نیز موضوع مقالهها و پایاننامههای دانشگاهی بوده است. اما وضعیت کلی و برآیند عمومی این مکتوبات چندان امیدبخش نبوده و نیست و قصه همان قصهی ناآشنایی، احساس بینیازی و در نتیجه بیاعتنایی و بیمهری نسبت به این آثار است و روش مواجهه نیز بهاصطلاح «اِسکات خصم». از جملهی این مکتوبات در چند سال اخیر میتوان به مقالات دوفصلنامهی قرآنپژوهی خاورشناسان (با نام قبلی قرآن و مستشرقان) اشاره کرد که از سال 1385 تاکنون سیزده شمارهی آن در قم انتشار یافته است و چندین مقالهی کوتاه و بلند ایکیو در شمارههای مختلف آن نقد و بررسی شدهاند. در این مجله (و نیز برخی نوشتههای مشابه) نهتنها ترجمهی بسیاری از مقالات بهصورت گزینشی انجام شده و دارای ایرادهای اساسی زبانی است، آنچه در قالب نقد عرضه میشود نیز اغلب مبتنی بر پیشفرضهای اعتقادی است و بیش از هر چیز رنگ وبوی جدل و ردیهنویسی دارد. بیشک نقص و اشکال به هر روی به کار بشری راه مییابد و مقالات ایکیو هم از این قاعده مستثنا نیستند، اما سخن بر سر نحوهی مواجهه با کار پژوهشی و رعایت آداب و قواعد گفتمان علمی است. تصمیم به ترجمه و انتشار دایرةالمعارف قرآن (ترجمهی فارسی ایکیو) در چنین فضایی اتخاذ شد. متولیان پروژهی ترجمهی ایکیو از همان زمان تصمیمگیری برای آغاز پروژه به تلقی جامعهی ایرانی از مطالعات قرآنی غربیان ـ که پیشتر وصف آن رفت ـ واقف بودند و ناهمواریهای راه و دشواریهای احتمالی مسیر کار را پیشبینی میکردند. آنان نیک میدانستند که نفس انتشار ترجمهی دایرةالمعارفی غربی از نویسندگانی غیرمسلمان دربارهی قرآن در جامعهی ما از یکسو ممکن است در عرصهی عمومی و برای مخاطب عام مایهی شگفتی و تردید باشد و از دیگرسو احتمالاً مخالفتهایی را در میان گروهی از عالمان سنتی برانگیزد. بخشی از این پیشبینیها و احتمالات به واقعیت پیوست و بعدها در اثنای کار، برخی فعالان در حوزهی پژوهشهای قرآنی در مذمت این پروژه سخنها گفتند و موانعی در مسیر راه آن ایجاد کردند. اما متولیان انتشار ترجمهی فارسی با آگاهی از مزایا و محاسن ایکیو از یکسو و البته کاستیها و برخی نواقص آن از سوی دیگر تمام اهتمام خود را بر این گذاشتند که این اثر را «آنگونه که هست» و با کمترین حذف و اضافهی ممکن نسبت به متن اصلی منتشر کنند (در پیشگفتار ویراست فارسی توضیحاتی تفصیلی دربارهی محاسن و کاستیهای ایکیو آمده که برای پرهیز از اطناب از تکرار آنها خودداری میکنم و خوانندهی محترم را به صفحات چهار تا ششِ جلد نخست ارجاع میدهم). انگیزهی جدی دستاندرکاران انتشار نسخهی فارسی ایکیو، که کمابیش با انگیزهی پدیدآورندگان نسخهی انگلیسی آن شباهت داشت، آنان را به انجام این کار به بهترین شکل ممکن ترغیب میکرد. همانطورکه انگیزهی اصلی گروه ویراستاران نسخهی انگلیسی از همان نخستین جلسات گفتوگو «روشن نگه داشتن مطالعات قرآنی در آستانهی قرن بیستویکم از سویی و علاقه به تداوم حیات این رشته در هزارهی جدید از دیگرسو» بود، آنچه ویراستاران نسخهی فارسی را به این تصمیم واداشت تلاش برای هرچه فروزانتر شدن چراغ مطالعات آکادمیک قرآنی در زبان فارسی و علاقه به تثبیت و استمرار گفتمان علمی در میان نسلهای آیندهی قرآنپژوهان ایران بود. نخستین حرکت اجرایی دربارهی تدوین دایرةالمعارف قرآن گفتگویی بود که در سال 1385 میان من و دوست خوبم امیر مازیار بهعنوان مدیر علمی انتشارات حکمت دربارهی فرآیند تدوین مجموعه انجام گرفت. پس از مدتی کوتاه جمعی چهارنفره با عنوان «گروه برنامهریزی و تدوین» شامل ما دو نفر، حسین خندقآبادی و مسعود صادقی شکل گرفت. این گروه پس از مدتی پروژه را کلید زدند و در جلسات متعدد به این وظایف عمده پرداختند: تدوین مدخلنامهی فارسی، تنظیم خطمشی کلی برای تهیهی شیوهنامهی ترجمه و ویرایش مقالهها، و تعیین مترجمان و مشاوران. پس از آن بهتدریج کار سفارش مقالهها به مترجمان آغاز شد. پس از دریافت ترجمههای مربوط به جلد نخست، کار مقابله، بازبینی و ویرایش علمی و فنی مدخلها را نیز همان اعضای «گروه برنامهریزی و تدوین» به انجام رساندند که از این پس «گروه ویراستاران ترجمهی فارسی» نام گرفتند. حدود پانزده مترجم از دوستان و همکاران فعال در حوزهی مطالعات اسلامی کار ترجمهی مدخلهای جلد نخست را بر عهده داشتهاند؛ قریب به سی تن از استادان و محققان بزرگوار نیز در مراحل گوناگونِ ترجمه و ویرایش متن مقالات طرف مشورت ویراستاران بودهاند؛ و جمعی از همکاران انتشارات حکمت نیز در امور پشتیبانی علمی و فنی گروه ویراستاران را در بهسامان رساندن جلد نخست یاری کردهاند. یکی از مهمترین انگیزههای متولیان انتشار دایرةالمعارف قرآن، چنانکه در پیشگفتار ترجمهی فارسی آمده، نمایاندن تلاشها و پژوهشهای غربیان و غیرمسلمانان دربارهی قرآن بوده است تا از این طریق ضمن آشنایی با رهیافتها و دیدگاههای آنان، امکان الگوگیری از ابزارها و روشهای آنان در تحقیق دربارهی اسلام و قرآن برای جامعهی قرآنپژوهی ما فراهم آید: شکل و صورت این اثر نمایشگر اثری مرجع بنا بر معیارهای رایج در مجامع علمی معاصر است. چه خوب است که بتوانیم چنین آثاری را راهنمای خود قرار دهیم و از امتیازاتشان بهره بگیریم و کاستیهایشان را جبران کنیم ... همچنین ترجمهی این دایرةالمعارف میتواند دیدگاههای «دیگران» را نسبت به قرآن و آموزهها و مضامین اسلامی بهخوبی برای ما روشن کند. دانستن نظر «دیگران» هم میتواند منظرهای جدیدی برای نگریستن به قرآن فراهم آورد و هم میتواند ما را در مواجهه با این دیدگاهها و اصلاح، تکمیل یا رد احتمالی آنها توانا کند. (صفحهی هفت) اصل محوری گروه ویراستاران دایرةالمعارف قرآن عرضهی تصویری درست و حتیالامکان مطابق با واقع از اثری معیار متعلق به حوزهی مطالعات قرآنی در غرب بوده است. متولیان این اثر مدعی تکمیل و ترمیم مقالههای ایکیو یا در پی نقد و رد نظریات و دیدگاههای نویسندگان ایکیو یا به دنبال پاسخگویی به اشکالات و ایرادات پدیدآورندگان ایکیو نبودهاند، زیرا این کار مجالی گسترده و توانی عظیم میطلبد به اندازهی «نگارش یک دایرةالمعارف قرآن جدید». از این رو، در مواردی که خطاهای فاحش در اصل مداخل وجود داشته ... ویراستاران کوشیدهاند بدون حذف یا دخل و تصرف اصل مطلب پانویسهایی روشنگر بر آن بیفزایند ... اگر مدخلی رویکرد نادرست یا اشتباهاتی داشت که با تذکرات معمول حفظ کلیت آن ممکن نبود ویراستاران رأی به حذف آن دادهاند ... برخی از خطاهای کوچک مانند خطا در شمارهی آیات یا سورهها ... بدون نگارش پانویس در متن تصحیح شدهاند. (صفحهی هشت- نه) بدین ترتیب، تنها به دلیل برخی محدودیتها و بهدلایل مختلفی که توضیح آنها در جای خود آمده، دو مدخل از جلد نخست حذف شده و در پانویسِ چند مدخل نیز جملاتی کوتاه اضافه شده، اما نهایت تلاش بر این بوده است که اصل محوری گروه بهقوت خود باقی بماند. مخاطبان دایرةالمعارف قرآن نیز همچون اصل انگلیسی ایکیو در درجهی نخست محققان و دانشجویان رشتههای مطالعات اسلامی و مطالعات ادیان و در مراحل بعدی افراد فرهیخته و تحصیلکرده در دیگر رشتههای علوم انسانی و اجتماعی خواهند بود. بیشک برای خوانندهی عام بسیاری از مطالب کتاب دیریاب خواهد بود و حتی عناوین برخی مدخلها برای او ممکن است سؤالانگیز باشد. دستکم در پارهای از مدخلهای فنی و تخصصی، واقعیت از این قرار است که هر فرد فارسزبان به مجرد مسلمانی و آشنایی اجمالی با قرآن نمیتواند بهسادگی از مطالب کتاب بهرهمند شود. بهعبارت روشنتر، رویکرد این دایرةالمعارف بههیچروی مؤمنانه و مروجانه نیست و طبیعتاً مخاطب این اثر انتظار ندارد کتابی تبلیغی دربارهی دین اسلام و قرآن بخواند، بلکه میداند که با کتابی محققانه و آکادمیک مواجه خواهد بود. مثلاً میتوان به مدخل «اعجاز قرآن» به قلم ریچارد مارتین یا مدخل «امر به معروف و نهی از منکر» به قلم مایکل کوک در جلد نخست اشاره کرد. سبک و سیاق نوشتهای ترویجی دربارهی چنین موضوعاتی بدون شک با تحقیقی آکادمیک کاملاً تفاوت دارد. در مدخل «اعجاز قرآن» مثلاً از اثبات وجوه گوناگون اعجاز قرآن نظیر اعجاز علمی و عددی و طبی و نظایر اینها خبری نیست و مطالب تبلیغی و وعظی که به قصد تحکیم اعتقادات خوانندگان نوشته شده باشد در آن نیامده است. بلکه نویسنده ـ که پیشتر آثاری در این زمینه نوشته ـ دیدگاههای عالمان سرشناس متقدم اسلامی در سدههای نخستین و دورهی شکوفایی آثار کلامی مسلمانان بهشیوهای تاریخیـ تحلیلی نقل و بررسی کرده از تأثیر و تأثرات نظریهی اعجاز قرآن در میان فرقههای اسلامی و در مجادلات بینالادیانی سخن گفته است. در مدخل «امر به معروف و نهی از منکر» نیز وضع به همین صورت است و بحثی کاملاً فنی و تاریخی ارائه شده است. در این مدخل، نویسنده ـ که خود صاحب کتابی مستقل دربارهی موضوع است ـ ضمن عرضهی تصویری کلی از موضوع در قرآن، دیدگاههای مفسران مسلمان دربارهی تفسیر آیات مربوط به موضوع را در ادوار مختلف تاریخی بررسی کرده و به اختلافنظرها و رهیافتهای آنان در این باب توجه داده است.
دستآخر اینکه پدیدآوران دایرةالمعارف قرآن در پی آن بودهاند تا گفتمان آکادمیک مطالعات قرآنی را، آن گونه که در طراز بینالمللی در جریان است، به خوانندهی فارسیزبان معرفی کنند و گامی کوچک و ابتدایی در مسیر تثبیت این گفتمان و رویکرد محققانه و نقادانه به مطالعات قرآنی بردارند. مسألهها، روشها، ابزارها، دادهها، و دیدگاههای مطرحشده در مدخلهای این دایرةالمعارف، منابع معرفیشده در هر مقاله و نوع نگرش و رهیافت نویسندگان آنها، همگی، میتوانند بصیرتهایی نوین در ذهن دانشجویان و پژوهشگران ایرانی ایجاد کنند تا با تحقیقاتی بنیادی و تألیفاتی روشمند زمینهساز رونق و طراوت مطالعات قرآنی به زبان فارسی شوند. |
![]() |