—►یادداشتهای پراکنده◄—
نوید کرمانی نویسندهی فرهیخته
سه شنبه ـ 6 مرداد 1394 طی سهچهار سال اخیر دو مقاله انگلیسی از نوید کرمانی ترجمه کردهام. نوشتههایش برایم خوشایند است. بر خلاف آکادمیسینها، وقتی درباره قرآن مینویسد گاهی به ادونیس و جمال عبدالناصر هم اشاره میکند، ممکن است از یاکوبسن، اکتاویو پاز و گوگول هم بگوید، و حتی از کییرکگور و شلینگ یا چهبسا موتسارت و نیچه هم حرف بزند. فقط محقق نیست، نویسندهای فرهیخته هم هست. اخیراً کتابی نوشته با نام «میان قرآن و کافکا: کاوشهای غربیـشرقی». چند روز پیش، ترجمه یکی از مقالات او ـ که در «کامپنین انتشارات بلکول برای قرآن» (2006) چاپ شده بود ـ بهقلم من و بهلطف حسین سخنور در ماهنامه نسیم بیداری (شماره شصتم، تیر نودوچهار) منتشر شد. عنوان ترجمه را با تغییراتی نسبت به عنوان اصلی گذاشتهام «زبان شعر، زبان وحی: تأملاتی درباره تأثیر زبانشناختی قرآن در فرهنگ اسلامی». متن زیر یادداشتی پانصد کلمهای است که بهعنوان درآمد مقاله و برای فهم بهتر آن نوشتهام. برای نسخه کامل پیدیاف مقاله اینجا را ببینید:
https://www.academia.edu/14465640/Kermani-Abbasi
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در سنت اسلامی، قرآن بهمثابه پدیدهای زبانی همواره محل توجه عالمان فقهاللغه و بلاغت بوده و بر جنبه زبانشناختی قرآن بیش از هر جنبه دیگری تأکید شده است. تلاشهای عالمان مسلمان برای اثبات تأثیر زیباییشناختی قرآن بر دلهای مؤمنان نیز بیارتباط با همین جنبه زبانشناختی نبوده است. گذشته از برخی حکایتهای راجع به تأثیر زبان وحی در گروش مشرکان مکه به اسلام در منابع تاریخی، شاید شاخصترین تألیف مستقل در این راستا رساله قتلی القرآن نوشته ابواسحاق ثعلبی (د 427)، مفسر نیشابوری، باشد که مجموعهای است از چند حکایت کوتاه درباره کسانی که با شنیدن آیات قرآن جان باختند. توجه فراوان عالمان اسلامی به جنبه زبانی قرآن در سدههای نخستین از یکسو به پیدایی نظریه اعجاز ادبی در آثار کلامی متأخر انجامید و از دیگر سو مطالعات ادبی و نقد شعر عربی را غنی و پربارتر کرد. با این حال، در پژوهشهای آکادمیک معاصر، تلقی زیباییشناختی از قرآن بهمثابه پدیدهای زبانی و فرهنگی در تاریخ فکری و اجتماعی مسلمانان چندان محل اعتنا نبوده و جز در برخی نوشتههای غربی کمتر مطرح شده است. دکتر نوید کرمانی (متولد 1967)، نویسنده ایرانیـآلمانی و محقق حوزه مطالعات اسلامی، طی دو دهه اخیر به این موضوع توجه کرده و پژوهشهایی شایانتوجه را به زبانهای آلمانی و انگلیسی منتشر کرده که مهمترین آنها کتابی است با عنوان خدا زیباست: تجربه زیباییشناختی قرآن (مونیخ 1999). کرمانی که متخصص مطالعات قرآنی، بهمعنای دقیق کلمه، نیست و نویسنده و روزنامهنگاری حرفهای با دغدغههای دینی و فرهنگی بهحساب میآید، در نوشتههای قرآنیاش نیز بیشتر به جنبههای ادبیـفرهنگی قرآن میپردازد و رویکرد او به مطالعات قرآنی عمدتاً متمرکز بر بررسی تأثیرگذاری فرهنگی قرآن بر مسلمانان و تلقی از قرآن در جوامع اسلامی است.
مقاله حاضر شامل برخی نکات کلی و تأملات نویسنده درباره ارتباط مقوله شعر و زبان شاعرانه با وحی قرآنی است که برای مخاطب عام تنظیم شده است. کرمانی در این مقاله نخست از رقابت میان شعر و وحی در نخستین سالهای نزول و از چگونگی پیروزی قرآن در این نزاع گفته و در ادامه به رابطه این دو در دوره اسلامی پرداخته و نمونههایی از نفوذ ادبی قرآن را در دوره کلاسیک و معاصر، ازجمله در شعر آدونیس، نشان داده است. او معتقد است که زبان عربی، ازآنجاکه زبان وحی بوده، بهخلاف زبانهای کهن دیگر نظیر لاتین در گذر تاریخ بدون تغییر باقی مانده و تا امروز کاربرد داشته است. از نکات قابلتوجه در پایان مقاله آن است که نویسنده با اشاره به کارکرد اسطورهای زبان به کاربست زبان عربی بهعنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر مخاطبان در بافت سیاسی و اجتماعی در کشورهای اسلامی توجه داده است. گفتنی است رهیافت کلی نویسنده در این مقاله ظاهراً برگرفته از نظریه «حافظه فرهنگی» یان آسمان (متولد 1938)، مصرشناس و دینشناس مشهور آلمانی، است که در واپسین دهه قرن گذشته مطرح شد. از همین روست که کرمانی به بحثهای مربوط به اعتبار و اصالت تاریخی متن قرآن توجهی نکرده و بهعبارتی به کلیت دین اسلام نه بهعنوان «واقعیت تاریخی» بلکه بهمثابه هویت و حافظه فرهنگی جامعه اسلامی (یعنی آنچه مسلمانان از اسلام در حافظه دارند و آنگونه که درباره آن میاندیشند) نگریسته است.