—►یادداشتهای پراکنده◄—
«دروغ مصلحتی» یا «زبان قرآن»؟
چهارشنبه ـ 4 بهمن 1391 در لسانالعرب ذیل ماده «عرض» و در بیان یکی از مصادیق «معاریض الکلام» (چیزی شبیه توریه یا همان دروغ مصلحتی) حکایتی شنیدنی آمده است با این مضمون که: «عبدالله بن رواحة، صحابیِ شاعر، با زنی روابطی مخفیانه داشت و همسرش به او مشکوک شده بود. یک بار که او از پیش آن زن به خانهاش بازگشت با بازخواست همسرش مواجه شد. همسر عبدالله که میدانست او پیشتر سوگند خورده است که در حال ناپاکی قرآن نخوانَد، برای آشکارشدن حقیقت از شوهرش خواست تا قسمتی از قرآن را بخواند. عبدالله بیدرنگ سه بیت شعر مشابه با قرآن را خواند و همسرش گمان برد که آن شعر آیات قرآن است و تردیدش برطرف شد!» ارجاع به این حکایت را در مقالهای انگلیسی درباره «زبان قرآن» دیدم. نویسنده مقاله این حکایت را تأییدی بر این واقعیت گرفته بود که برای نخستین مسلمانان عرب تمایز چندانی میان اسلوب قرآن و شعر وجود نداشت، چنانکه مردم عوام (نظیر همسر عبدالله) متوجه این تمایز نبودند.
این حکایت ـ گذشته از مشابهتهایی که حالوهوای آن با مسائل روز جامعه ما دارد و شوخیهایی احتمالی که به ذهن میآورد ـ بصیرتی پژوهشی برایم به همراه داشت: در بحثی علمی دربارهی ارتباط قرآن و شعر یا فهم تلقی عربهای دوره نزول از زبان قرآن ممکن است حکایتی با مضمون دروغ مصلحتی برای گریختن از بازخواست همسر اهمیت داشته باشد و به کار بیاید.